۱۳۹۱ اردیبهشت ۹, شنبه

خلیج فارس- میراث باستانی و امپراتوری ایران

انسان ها در هر یک از گونه های نژادی، رنگ پوست،زبان و گویش و محل زیست خود دارای هویت و شناسنامه ای هستند که می تواند شناسههویتی آنان قرار داده شود  و نخستین سندهویتی هر فرد به حساب آید. شناسه هویتی درجغرافیای انسانی پیش از انقلابِ کاغذ ودست نوشته، از سنگ نوشته ها حکایت دارد.

همانطور که در افتتاح کنفرانس "هویتملی" سال 1374 انجمن پژوهشگران ایران در واشنگتن نیز به روشنی بیان داشتهام   "... تاریخ مکتوب جامعه بشری و سنگ نوشتههای باستانی نیز هر کدام بیان کننده هویتی است که وقتی به جامعه و کشوری تعلق پیدامی کند، سند افتخار برای شناسائی آن مرز و بوم خواهد شد و تمامن برگه هویتی خواهدبود که نمایانگر تاریخ، تمدن و تحول در آن جامعه بوده است، اگر چه، همه از سنگ ویا سنگ نبشته اند ولی همیشه بمانند شناسنامه افتخار آمیزی هستند که به جهانیانارائه می شود."[1]

خلیج فارس برای ایران و ایرانیان همان شناسهِهویتی است که اگر به تاریخ پیش از سنگ نبشته ها نیز باز گردیم نام دیگری نداشتهاست.

یادآوری این نکته برای "کشورهای حاشیه خلیجفارس" بطور قطع ضروری است که اگر نفت و درآمدهای ناشی از آن در چند دهه گذشتهنبود، امروز اثری و خبری هم از هیچکدام آنها وجود نمی داشت.

نگرانی برای ما ایرانیان نه از آن جهت باید باشدکه جماعتی می خواهند با فرصت طلبی و سوء استفاده از موقعیت کنونی ایران که حکومتدوران "بربریت " را بر کشور ما حاکم کرده است برای خود شناسنامه و تاریخبیافرینند، بلکه بیشتر باید بدین مهم باز گردد که انفعال ما در جهت ادامه چنینحکومتی خواهد توانست پی آمدهای شوم دیگری را نیز بدنبال داشته باشد.

بالاترین دغدغه فکری ما در هیاهوی امروزمان بایدتنها در از میان برداشتن این حکومت در تمامیت، کلیت و موجودیت آن باشد، چرا کهخلیج همیشه پارس همیشه و همچنان خلیج پارس باقی خواهد ماند.  


دهم اردیبهشت نود و یک

[1]  کتاب هویت ملی- از انتشاراتانجمن پژوهشگران ایران- پائیز 1380- صفحه 19